همانطور که از نام این بلاگ مشخص است ، در اینجا قرار است تا تفکرات خودم را با شما به اشتراک بگذارم. تفکراتی که به وسیله اندیشیدن ، مشاهده ، گوش دادن و خواندن کتاب به آن دست یافته ام. چند مزیت در نوشتن این افکار نهفته است.

1_صیقل دادن تفکرات کسانی که این دیدگاه ها را می خوانند.

ابتدا می خواهم تمثیلی برایتان نقل کنم. یکی از تمارینی که جهت پربار کردن یک مقاله وجود دارد این است که در یک کاغذ نکات همسو و مخالف نوشته شود. این تمرین به فرد این امکان را می دهد که در دو سو فکر کند . به عبارتی هم با اشخاصی که همراه او هستند هم فکر باشد ،هم با کسانی که مخالف او هستند. این کار به پربار تر شدن مفهوم آن مقاله کمک می کند. 

مثال دیگری که وجود دارد این است که بعضی ها معتقد اند برای خودشناسی بیشتر لازم است به مانند بالا در یک کاغذ ،خصلت های خوب یا بد خود را بنویسید. این موضوع در یکی از تمارین برند سازی شخصی نیز دیده می شود. در جایی که خصوصیات خود را می نویسید و به دیگران (ترجیحا افراد غریبه ) نشان می دهید و از آنها می خواهید که بگویند کدام خصوصیت در شما قطعا وجود دارد و کدام یک قطعا وجود ندارد.

حال شاید بتوانم بهتر بگویم که در اینجا با افکاری مواجه خواهید شد که متفاوت اند. معمولا با نظر اکثریت در تضاد اند (همانطور که من اینگونه ام) با خواندن این تفکرات می توانید تفکرات خود را صیقل بدهید. زمانی فکر می کردم که تنها تفکرات کسانی که موفق هستند به من کمک خواهد کرد اما الان می دانم که تفکرات افرادی که موفق نیستند نیز به همان اندازه می تواند به من کمک کند. این موضوع را می توانید در 45 Cara Kaya Ala Jack Ma مشاهده کنید.

2_به من کمک می کند تا شناخت بهتری از زمانم داشته باشم.

خوشبختانه تفکرات من ثابت نیستند. زمانی فکر می کردم حرف مرد یکی است و ماندن بر روی حرف بسیار پسندیده است. اما الان می دانم که این جمله به همان اندازه که زیباست ،می تواند مخرب نیز باشد. فکر کنید که شخصی یک کتاب می خواهند و بر مبنا آن می خواهد جهان را قضاوت کند. کتاب های دیگر بر آن شخص تاثیر نمی گذارد چون آن فرد معتقد است حرف مرد یکی است. نظرات مخالف او را بهبود نمی دهد چون باور دارد اگر از سخنش بر گردد این نشان می دهد که او ضعیف است و ...

همانطور که تا به اینجا خوانده اید من گذشته ی خودم را در برابر خود نگه می دارم تا بدانم که از کجا به کجا رسیده ام و چه مسیری را طی کرده ام. من در گذشته زندگی نمی کنم اما از گذشته به عنوان یکی از راهنماهایم استفاده می کنم. افکاری که من در اینچا می نویسم الزاما درست نیست اما این مقالات برای من مشخص می کند که در این نقطه از تاریخ چه تفکری داشته ام . این عامل به راهنمایی بهتر توسط گذشته منجر می شود.

3_شبکه سازی 

مدتی است که قدرت این عامل را درک کرده ام. من می دانستم که شبکه سازی مهم است اما آنرا انجام نمی دادم یا به قول کریس آرگریس این مورد برای من تئوری حمایتی بود. اگر بهتر بخواهم بگویم تئوری ای بود که با جان من آمیخته نشده بود. اما از اهدافی که در تاسیس این بلاگ دارم این است که بتوانم دوستانی پیدا کنم و شبکه ام را گسترش بدهم.

اینها اهداف من از تاسیس این وبلاگ است در نظر داشتم تا به عنوان اولین مقاله اینها را با شما به اشتراک بگذارم تا کمی با چرایی من آشنا شوید و ابتدا از جرایی شروع کرده باشم.

Golden Circle