چگونه کتاب بخوانیم؟

عاشقانه!

این بهترین جوابی است که می توانم به این سوال بدهم.فارغ از اینکه تعداد زیادی روش و تکنیک برای خواندن کتاب وجود دارد ،من این شیوه را بسیار می پسندم. برای اینکه مفهوم عاشقانه را بهتر توضیح بدهم باید چند مثالی از خودم بزنم تا موضوع کمی شفاف تر شود.

من کسی هستم که در جلسه طراحی فیلم نامه انیمیشن یخ زده (Frozen) بوده ام.

من کسی هستم که زندگی ونگوک را دیده ام.

من کسی هستم که در بعضی از تحقیقات خواب حضور داشته ام . من شاهد تاثیر خواب بر بهروری باانجام آزمایش بر ایگودالا(بازیکن مطرح NBA) بوده ام.

من طرح های ارسطو و اکسیژنی که گوگل می خواست تبیین کند را دیده ام.

من فرآیند عملکرد مذاکره کننده ارشد را در زمینه گروگانگیری هایی که FBI به آن رسیدگی می شود را دیده ام.

جلسات درمانی مارتین راسمن و ویلیام گسلر را مشاهده کرده ام.

جزء کسانی بوده ام که مسئله اشعه دانکر را انجام دادند.

و لیستی که تمامی ندارد...

از شما می پرسم کدام روش ،اینها را برای من محیا می کند؟

جواب:روشی که عاشقانه باشد.در حقیقت موارد بالا در مورد من صدق می کند و نمی کند. من حضور فیزیکی در این رویداد ها نداشته ام بلکه به عنوان ناظری که دستی بر قضا نداشته است، این رویداد ها را دیده ام.این مزیت کتاب خواندن عاشقانه است. زمانی عاشقانه را به کار می برم که تماماً غرق مطلب شده باشم و ذهنم ذره ،ذره این مسیر را تصویر سازی کرده باشد.

بعضی اوقات لازم است تا از چهارچوب سخت علم فاصله بگیریم و از طریق عینک های متفاوت، جهان اطرافمان را مشاهده کنیم.در این شیوه قرار نیست که وقتی کتاب تمام شد، از متخصصین آن مبحث باشیم یا تمامی مطالب را به یاد آوریم (حداقل در بار اول) بلکه می خواهیم با عینک جدید آشنا شویم و فارغ از هر گونه نقدی با قایق کلمات، بر اقیانوس مفاهیم ،سفر کنیم.