در این مطلب بنا دارم که در رابطه با واژه ی به نظرم صحبت کنم.

واژه ای که امروزه جای آن را بسیار خالی می بینم.

واژه ای که می تواند شما را از بعضی از اشتباهات مصون بدارد.

واژه ای که صرف استفاده از آن ممکن است مانع انجام برخی از کار های بیهوده توسط شما شود.

واژه ای که محکی است که ممکن است با سواد را از بی سواد غربال می کند.

واژه ای که کد به خصوصی در زمینه ی معنایی برای من دارد.

به شخصه ،واژه های قطعی بسیار نظرم را جلب می کنند. چون به مانند یک سلاح قدرتمند هستند. قاعدتا سلاح های قدرتمند باید کم باشند اما امروزه می بینیم که کم نیستند گزاره هایی که واژه های قطعی در آن استفاده می شوند. دلیل اینکه می گویم این واژه ها مانند یک سلاح قدرتمند هستند ،اینه که اگر واقعا این حرف یا مفهومی که بیان کرده ایم درست باشد ،خیلی به ما کمک می کند.

برای مثال به این جمله دقت کنید:همه ی فروشنده ها دروغگو اند.

یادمه اولین بار یک نفر این جمله را در جلوی من استفاده کرد و دقیقا به من هم تعمیمش داد. مفهوم این جمله یعنی اینکه حتما باید از جانب یک فروشنده ،انتظار یک دروع را داشته باشی. چون دروغگو ،کسی نیست که فقط به تعداد اندکی دروغ بسنده کند بلکه کسی است که کارش ،دروغ گفتن است. بنابراین ما می توانیم تمامی کسانی که شغل فروشندگی را دارند ،دروغگو بدانیم و از آنها انتظار دروغ را داشته باشیم. علاوه بر این آنها کسانی هستند که بر حرف آن ها اعتباری نیست و اگر کمی پا را فراتر بذاریم، حقوقشان نیز ،پول پاکی نیست چون با دروغ بدست آمده است.

حال به این جمله دقت کنید: به نظرم همه ی فروشنده ها دروغگو اند.

این جمله به این معنی است که من فکر می کنم که تمامی فروشنده ها دروغ گو اند. الزامی نیست که حتما همه دروغ گو باشند بلکه این فکر من است. ممکن است در واقعیت این حقیقت نداشته باشد(چون این یک فکر درونی است یا به عبارتی مدل ذهنی من است.)

اضافه کردن واژه ی به نظرم ،مفهوم را به طور کل تغییر داد. پاراگراف اول بیشتر شبیه به یک حکم است. حکمی که در آن قطعیت است.وقتی همچین حکمی صادر می شود ،باید و باید و باید، ادّله ی محکمی در پی آن آورده شود. علاوه بر این اگر استثنایی در این زمینه وجود داشته باشد ،به نظرم با این جمله فرد نشان می دهد که چقدر کوته فکر است. اما زمانی که یک نفر در ابتدای این جمله، واژه ی به نظرم را استفاده می کند. دقیقا نشان می دهد که این تنها فکر اوست. حتی اگر اشتباه هم باشد ،آنچنان خللی به فرد وارد نمی شود ،چون آن فرد تنها تفکرش را بیان کرده است و حکمی نداده است.

متاسفانه چیزی که امروز بسیار مشاهده می کنم ،حکم دادن های  قطعی است. حکم هایی که بدون پایه و اساس (چه علمی و چه بعضا حتی بدون پایه ی غیر علمی) صادر می شوند. به این نمونه ها دقت کنید.

پزشکا دزدن.

همه به فکر شکم خودشونن.

شمالی ها فلانن.

فلان اتوبان همیشه شلوغ است.

محصولات فلان شرکت به درد نمی خوردند.

تو ابلهی ،چون که ...

چقدر سطحی بینی، چون که...

و به نظرم ،الفاظی که با تندی و بدون فکر بیان می شوند در این زمره قرار می گیرند.

این گونه است که برای من واژه ی به نظرم ،تبدیل به یک محک شده است. حال در پشت همین جمله ها ،واژه ی به نظرم را قرار دهید. سوال من از شما این است : آیا به نظرتان،با اضافه کردن این واژه در ابتدای این عبارات ،عبارت کمی نرم تر و منطقی تر نشد؟

از نظر من ،اوج تبلورِ مفهوم این واژه در مقالات علمی می باشد. در جایی که افراد می دانند که متخصصینی قرار است مقالاتشان را بخوانند ،بنابراین با احتیاط بیشتری صحبت می کنند. مثلا اگر اهل خواندن مقاله باشید ،می دانید که بعضا شده است که نویسنده مقاله ،یک فرضیه ای را مطرح می کند و تمامی آمار ها نشان دهنده آن است که فرضیه درست است ،اما او نمی گوید که قطع به یقین این فرضیه درست می باشد. پس بر تمامی کسانی که در علم هستند ،لازم است که از نتایج این مقاله پیروی کنند بلکه با تمامی شواهد و استدلال ها ،می گوید که نیاز به بررسی بیشتر است.

حال با توجه به این مواردی که من اینجا بیان کرده ام ،می خواهم چند تا از این عبارات را با زبان شبیه به علمی بازنویسی کنم.

به نظرم ،ممکن است در جایی که می روی پزشکِ دزد نیز وجود داشته باشد.

در زندگی ام ،افرادی را دیده ام(نه تمامی افرادی که دیده ام) که بسیار به فکر شکم خودشان هستند.

به نظرم ،ممکن است ،شمالی هایی باشند که ...

در تمامی این سه مورد ،خبری از حکم نیست بلکه فرد می خواهد تجربه ی خودش را با فرد مقابل به اشتراک بگذارد.

 

امیدوارم شمایی که این مطلب را می خوانید از اهمیت واژه ی به نظرم غافل نشوید. شما نمی توانید با این واژه قضاوت کنید بلکه می توانید احتمال بدهید که فرد مقابل چگونه می تواند باشد.

 

پ.ن:در رابطه با جمله ی همه ی فروشندگان دروغگو اند، این جمله در اصل تیتر کتابی است از ست گادین که در این آدرس می توانید آن را مشاهده کنید.طبیعی است که این عنوان برای این است که کتاب فروش بیشتری را داشته باشد مانند کتاب همه دروغ می گویند ،اثر ست استیونز.

استفاده از قطعیت جملات ما را محکم و در بعضی از شرایط ممکن است آن ها را جذاب کند (مثل دو کتاب بالا) ولی باید دقت داشت که استفاده از اینها مسئولیت بزرگی را به همراه می آورد.